مدح و شهادت حضرت رقیه سلاماللهعلیها
ماهِ بعد از چارده یک روزهاش هم کامل است گاه طفلی در زمان کودکی اش عاقل است میرسد وقتی که تا ترقوه جان، بین عرب گـفـتن یک یا رقیه راه حل مشکل است در عرب با اینکه نامت شد رقیه، آخرش پیش بابایت نشان دادی که جان ناقابل است گاه میمیرد کسی در لفظ از دوری یار گاه مانند تو هم میگوید و هم عامل است ذکر تو زیر زبانم هست و تربت در کَفم آب وقتی هست در واقع تیمم باطل است هم که بابا را به یک لبخند جان تازهای هم برایش بوسۀ از راه دورت قاتل است تا بگیرد بوسه خم شد نیزه سوی گونهات قبله از آن روز نزد اهل معنا مایل است شد دخـیل دامنت دستم که کـشتی نجات هرکجایی که توقف کرد آن جا ساحل است گوش پـاره جای خود، اما دلیل گـریهام از شـنـیدن های الفاظی شبیه سائل است |